امروز اولین روز تعطیلی من است. روزهای تعطیل فرقش با روزهای غیر تعطیل این است که مجبور نیستی روزها زود از خواب بیدار شوی. ولی این دلیل نمیشود که روزهای تعطیل بهتر از روزهای غیر تعطیل باشد. در روزهای غیر تعطیل زندگی جریان دارد. ولی در روزهای تعطیل شاش جریان دارد؟ خیر٬ در آن هم زندگی جریان دارد. ولی آنکه باید بفهمد خودش میفهمد. راستش زر میزنم کسشر را کسی نمیفهمد و من داشتم کسشر میگفتم. ببخشید. فردا قرار است پسرخالهام از ایرلند بیآید. هدف و برنامه ریزی او احتمالا ریدن در تعطیلات من است. او احتمالا با خود گفته بگذار بروم پیش اینها و برینم به تعطیلی پسرشان. این تنها دلیل قانع کنندهای است که من برای خودم تصور میکنم. یعنی این تصوراش راحتتر از آن است که با خود فکر کنم که او با خود فکر کرده که بگذار بروم پیش خالهام تا از تنهایی در بیآید و فامیل هایم را ببینم. راستش هرچه فکر میکنم واقعا دلیلی ندارد که او بیآید اینجا. بهتر است او هم از تعطیلاتاش لذت ببرد و بگذارد ما هم از خودمان لذت ببریم. او که بیآيد من میخواهم غر بزنم به مادرم. بگویم که چرا او اینجاست. مادرم به همراهی پدرم امروز رفتهاند خرید کردهاند. اگر حال یخچالمان را بپرسید باید بگویم که پر است. مثل این تبلیغ ها تویش آناناس هم هست. و مهمان ها همه عاشق آناناس هستند احتمالا و خیلی خوب است که آناناس در جمع میوه ها باشد و خورده نشود. آناناس ها از نظر من مثل دراور میمانند. از این کمد شیشهای ها که میگذارند در خانه و تویش گیلاس مشروب و لیوان های قشنگ میگذارند و سال تا سال از ظروف داخل آن استفاده نمیکنند. آناناس و دراور شیشهای جزو تزئینات حساب میشوند. (دیکتهی تزئین را بلد نبودم و در گوگل سرچ کردم طذئین و او گفت شویین رسولت «تزئین»؟ و تزئین را پررنگ و کج نوشت تا یاد بگیرم. آن را کلیک کردم و حاصل جست و جو از این سفره آرایی کیری ها آمد که حالم ازشان بهم میخورد. این سفره آرایی ها که با اکلیل برق برق میزنند و توری توری هستند و هندانهاش طرح دارد و روی کشک بادمجان را با کشک طرح دادهاند و احتمالا مهمان ها هم با آرایش اکلیلی برق برق میزنند و افه چسه میآیند و میگویند آخ آخ فلانی جان شما چه لاغر شدی سوئد خوش گذشت؟) آناناس را میگفتم. آناناس از همان بچگی برای من سنبل پولداری و سرمایه داری بوده است. ما آناناس نمیخوردیم. آناناس گران بود. بجایش سیب میخوردیم. مادرم سیب را پوست میکند طوری که تمام پوست را یک تکه با چاقو جدا میکرد و ما خوشحال میشدیم و یادمان میرفت که بجای آناناس داریم سیب میخوریم. البته سیب میوهی بهشتی است. این را میدانستید؟ این را هم میدانستید بقیهی میوه ها عن هستند؟ اینها در قرآن آمده است. آنجا که گفته الف لام میم یعنی بقیهی میوهها عن هستند. یخچالمان الان تویش آناناس است. کالباس است. آب پرتغال است. سس است. آب سیب است. ماست است. موز است. سوسیس است و چیز های دیگر. تازه در کمدمان هم چیپس٬ اسمارتیز و پاستیل است و اینها برای این است که پسر خالهام فردا دارد میآید. راستش یخچالمان درد بی ماشینی را تا چند روز آرام میکند. پدرم دارد همچنان کلاس های رانندگیاش را میرود. دنبال کار هم میگردد. یکی دو جا صحبت هایی شده است. یک جا برای کار در رستوران به عنوان بارمن و یکجا به عنوان برقکار و یکجا هم به عنوان شویندهی هواپیما. کارش این میشود که هواپیما بشورد مثلا (اوه بله بله بشوید منظورم بود).
امشب در خانه تنها هستم. قرار است برای خودم چیکن ناگت درست کنم. بعله وضعمان خیلی خوب است ما الآن. زیرا اول ماه است و حقوق تازه گرفتهایم. البته آخر ماه است. یعنی آخر ماه پول ماه بعد را میدهند. البته اینها به شما ربط ندارد. منظور از چیکن ناگت درست کردن این است که یک جعبه حاوی چیکن ناگت را از فریزر در میآورم و میگذارم تا یخاش آب بشود. بعد که یخاش آب شد میگذارم در فر تا بپزد. بعد که پخته شد میخورم و ظرفها را میشویم. یک فیلم دانلود کردهام که میخواهم ببینم. فیلم را دزدیدهام در حقیقت. راستش من دزد هستم. فیلمهایی که میبینم را میدزدم و اکثر موزیکهایی را هم که گوش میدهم میدزدم. دزدی کار بدی است. من نمیخواهم دزد بمانم. من میخواهم آدم حسابی شوم و دوست دختر داشته باشم. من میخواهم ماشین نداشته باشم و با اینکه آدم حسابی هستم با دوچرخه به محل کار بروم. و چه عیب است؟ میخواهم در خانهی کوچکام یک مبل دو نفرهی کرم رنگ بگذارم که وقتی نور آفتاب میافتد رویش دوستدخترم را بوس کنم. میخواهم برای خانهام لیوانهای سفید از جنس ملامین بخرم که رویش گلهای ریزِ سبز و قرمز دارد.