۱۳۹۲/۱/۶

شاشیدم تو سال نو تون اصن

عید حالا است. یعنی عید نزدیک است و چه بسا وقتی شما این را می‌خوانید عید شده باشه و دیگر به تخم‌تان هم نباشد که عید کی است. مانند خیلی ها که همین الآن اش که هنوز عید نشده هم به تخم‌شان نیست، و شاید تا خیلی موقع های دیگر هم به تخم‌شان نباشد. من هم به تخمم نیست که کسی عید به تخم‌اش است یا خیر. من حتی عید هم به تخمم نیست که به عبارتی می‌شود خودم به تخم خودم هم نیستم که عید تخمم هم نیست.
خیلی ها فکر می‌کنند که من هیچ چیز به تخمم نیست. در صورتی که من همه‌ی  چیز ها به تخمم است. این جمله را هم برای تکامل پاراگراف اول نوشتم که بر مبنای تخم نوشته شده بود و هست هم‌چنان.

پس فردا –که اگر شما این را فردا بخوانید می‌شود فردا و اگر پس آن فردا بخوانید می‌شود دیروز– مادرم این‌ها –می‌گویم مادرم این‌ها زیرا همه چیز زیر سر مادرم است– می‌روند به مسافرت و من حتی باهاشان به فرودگاه هم نمی‌روم. پدرم می‌گوید که کاش بودی و به من همراه چمدان ها کمک می‌کردی. اما چون من خیلی آدم بی خیر ای هستم و جز زحمت برای دیگران چیزی ندارم نمی‌توانم باهاشان به فرودگاه بروم. من طبق برنامه‌ای که برای درس خواندن برای خودم ریخته‌ام دیگر وقت آزاد ندارم –الکی–. راستش به شما ربط ندارد که من وقتی به فرودگاه نمی‌روم چه کار می‌کنم. اگر ربط داشت حتماً خودم می‌گفتم.

با به مسافرت رفتن خانواده، خانه به مدت یک هفته و نیم خالی می‌شود. من به تمام دوست هایم گفته‌ام که می‌توانند بی‌آیند این‌جا و هرکه می‌خواهند با خود بی‌آورند. –مانند این فیلم ها– هر موقع می‌خواهند بی‌آیند و هر موقع می‌خواهند بروند. گفته‌ام حتی می‌توانید از جلوی در ورودی –آن‌جایی که کفش هایمان را در می‌آوریم– تا روی تخت خواب مادر پدر ام یا هرجا که دوست دارید با دوست دختر یا دوست پسر هایتان سکس داشته باشید در هر لحظه از شبانه روز. گفته‌ام می‌خواهیم بترکانیم و دوپس دوپس را به مرحله‌ی آخر برسانیم. آن‌ها هم گفته‌اند که چه کووول، حتماً می‌آییم. بعد گفته‌ام که باید ولی غذای من را تامین کنید –و اشاره کردم که من خیلی غذاهای خوب و درجه یک می‌خورم– و همین طور ظرف ها را هم بشورانید. آن‌ها هم گفته‌اند که اوکی است و نمی‌گذاریم ناراحت شوی. اما من می‌دانم. می‌خواهم رئیس بازی و صاحب‌خانه بازی در بی‌آورم و همه چیز را زهر شان کنم. یا این‌که همش غر بزنم که چرا نمی‌روند.
حالا پدر ام امروز به من می‌گفت که وقتی ما نیستیم ور نداری دوست هایت را بی‌آوری و مست بازی در بی‌آورید ها. مست بازی، بازی‌ای است که وقتی شما مست هستید از خودتان در می‌آورید. می‌گفت که ما این‌جا مستاجر هستیم و همین خانه را هم به زور گیر آورده‌ایم. و راست هم می‌گوید. ما این‌خانه را به زور گیر آورده‌ایم و نمی‌خواهیم به زور هم از دست اش بدهیم. می‌خواهیم راحت از دست اش بدهیم.

آن‌چه تا این‌جا خواندید مال شب قبل از عید بود که نوشته بودم و پرت‌اش کرده بودم روی دسکتاپ‌ام. زیرا که می‌خواستم مانند تمام وبلاگ های دنیا که به مسئله‌ی عید می‌پردازند، بپردازم و حالا با تاخیر پرداخته‌ام. و اگر من هم چیزی را پردازش نکنم می‌میرم و ممکن است به من بگویند که حتماً لالی چیزی هست.

دوستانم این‌جا هستند و این‌جا خواهند ماند. من هم برایشان غر می‌زنم و سعی دارم عن بودنم را برایشان به مرحله‌ی فینال برسانم. می‌خواهم از خانه‌ام بروند و عره و عوره هایی هم که با خودشان آورده‌اند ببرند. یواشکی به آن یکی از دوستانم که نیامده‌اند اس ام اس می‌دهم که آره این‌ها این‌جا هستند و ریده‌اند توی خانه‌ام. آن‌ها هم می‌گویند که خب بندازشان بیران. من می‌گویم که نمی‌شود که همین‌جور که. آن‌ها باز می‌گویند اگر ما بودیم می‌ترکاندیم و من بهشان می‌گویدم ترکاندن فعل جدید مورد علاقه‌ی من است و از این به بعد همه چیز را می‌خواهم بترکانم.
راستش بجای گرفتن پارتی بیست و چهار ساعته بهتر بود که این یک هفته را تنها لخت می‌چرخیدم برای خودم در خانه. من لخت چرخیدن را خیلی دوست می‌دارم و لخت چرخیدن هم من را دوست می‌دارد.
یک بار با لخت چرخیدن رفته بودیم پارک که یک دست فروش آمد و گفت که از من دست بخرید. لخت چرخیدن از دست فروش پرسید که این دست ها دستی چند؟ من لخت چرخیدن را کشیدم کنار و گفتم چرا می‌پرسی؟ ما که قصد خرید دست نداریم. بعد لخت چرخیدن رو کرد به دست فروش و گفت ما یک چرخ می‌زنیم، باز می‌آییم. در همین میان ناصر عبداللهی آمد و درگذشت.

راستش همین. این پست نه محتوا دارد. نه حرفی دارد. نه ماشینی، نه خونه ای نه کاری. هیچی. هیچی ندارد.

۶ نظر:

  1. باید لخت میچرخیدی اشتباه کردی که به ترکاندن روی آوردی، ترکاندن زشت و قبیه (قبیح) است و از او چرک می آید. تو که خوشتیپ و هیکل داری چرا نچرخیدی لخت؟ برو توبه کن، و از اون آب پاکت بریز رو دستت

    پاسخحذف
  2. خاك تو سرت تو چرا اينجوري شدي هي روز به روز تحليل مي ري ؟!

    پاسخحذف
  3. به تخم که داری تحلیل میری ،،،،

    پاسخحذف
  4. nazare khod ra vared konid...
    kardam!

    پاسخحذف