۱۳۹۱/۱۱/۲۴

پراید تو را هم می‌تواند ناراحت کند، اما پیکان نه

یک برنامه برای کامپیوتر ام دانلود و نصب کرده‌ام. برنامه از این قرار است که باهایش می‌توان موزیک گوش داد. اما یک برنامه‌ی معمولی و چاقال بازی نیست. زیرا که یک برنامه‌ی چاقال نبازی است. توی توضیحات برنامه گفته شده که «گوش دادن همه جا» یک جای دیگر گفته اند «موزیک برای هر لحظه» و من آدمی هستم که موزیک برای هر لحظه لازم دارم و باید همه جا گوش بدم مثلاً. کمی با دقت به شعار های تبلیغاتی شان جذب شان شدم و دانلودشان کردم. بعد از دانلود از شرکت سازنده آمدند برای نصب. بعد از نصب انعام گرفتند و رفتند. این برنامه از آن برنامه هاییست که آنلاین است و می‌توان تویش به دریایی از موسیقی دست یافت. خارج این‌جوری است که اگر موزیک دانلود کنید می‌آیند کونتان می‌گذارند. اما راستش ما دانلود کردیم و کسی نیامد کونمان بذارد. پسر عمه‌ام که مامور اینترنت، مامور من و گه خور من است می‌گوید که دانلود نکن. یک بار دیدی گیر ات انداختند ها. همیشه هم می‌گوید که یک دوست دارد که گرفتند اش و کون اش گذاشته اند. به من می‌گوید که اول نامه می‌فرستند بعد می‌آیند می‌گذارند آن‌جای آدم (حالا یک هو مودب شده ام این وسط). برای همین است که مانند فقیر فقر ها فقط دستم به سایت یوتوب و ساندکلود می‌رسد. یعنی می‌رسید. اما حالا با این برنامه آشنا شده ام از طریق دوست دختر ام (بله من دیگر دوست دختر دارم و تمام این‌ کست و شر ها را گفتم که بگویم دوست دختر دارم). البته خودم این برنامه را از قبل تر ها می‌شناختم و هیچ کس نیست که بتواند به من چیز جدیدی بی‌آموزد. اما خب من از طریق دوست دختر ام این برنامه را دوباره شناختم.
حالا بگذارید به خوبی های این برنامه بپردازیم. اول این‌که شما می‌توانید ببینید دوست دختر تان چه گوش می‌دهد (حالا انگار خیلی مهم است) و دوم این‌که می‌توانید برای هم آهنگ بفرستید (که این واقعاً مهم است و تمام دوستی ها از آهنگ فرستادن تشکیل می‌شود و پایه هایش محکم می‌شود.). سوم هم که یک جور هایی ترکیب دو مورد اول است این است که می‌توانید ببینید آیا آهنگی که برای دوست دختر تان فرستاده‌اید گوش کرده است؟
مورد های خوب دیگر هم دارد مانند قانونی بودن و این‌ها که خیلی وارد اش نمی‌شویم.
اما از آن‌جایی که هیچ گلی بی خوار (بله خوار) نیست این برنامه هم نیز بی‌ خوار نیست و بلکه اساساً برنامه‌ی خوار مادر داری است. این برنامه کل صفحه را برای شما تبلیغ پخش می‌کند و شما از لا و لوی تبلیغ ها باید موزیک ها را پلی کنید. بعد هم این‌که یکم آهنگ که گوش می‌دهید تبلیغ حتی برایتان به صورت صوتی پخش می‌کند و می‌گوید بی‌آیید پول بدهید تا ما دیگر تبلیغ پخش نکنیم. ما هم می‌گوییم پول نداریم تو رو خدا دیگر تبلیغ پخش نکنید. آن‌ها می‌گویند نمی‌شود که ما زن داریم ما بچه داریم. شیر خشک باید بخریم، پوشک. بعد ما می‌گوییم آخر ما هم بچه داریم زن داریم ما مگر آدم نیستیم؟ آن‌ها دیگر چیزی نمی‌گویند، زیرا که تبلیغ تا ابد طول نمی‌کشد و تمام می‌شود. اما کار من در این‌جا تمام نمی‌شود. بلکه می‌روم توی اینترنت، توی براوزر، توی گوگل سرچ می‌کنم که چطور می‌توان تبلیغات این برنامه را از بین برد. زیرا من با خودم نشستم فکر کردم. دیدم که این یک برنامه است که روی من نصب شده است، یعنی روی کامپیوتر من، توی خانه ی من. این‌جا من رئیس هستم و من می گویم که چه پخش شود چه پخش نشود. و دیدم خیلی هم منطقی فکر می‌کنم. بعد دوباره باز هم فکر کردم و دیدم از نظر کامپیوتری و برنامه نویسی و این ها باز هم عملی است. زیرا که این برنامه نویس ها عن همه چیز را در آورده اند و برای هر چیزی یک چیز مکمل ساخته اند و دنیا را ساده تر کرده اند.
گوگل را جست و جو کردم. بر موافق انتظار ام تمام مردم دنیا می‌خواهند این تبلیغات را با پرداخت هیچ ریال از بین ببرند. بعد یک سایت خوشگل پیدا کردم که تویش نوشته بود حوصله‌ی کسشر های این برنامه را دیگر ندارید؟ سرتان درد گرفته است؟ کونتان را بخوریم؟ بعد ما گفتیم نه کونمان را نخورید. بعد آن‌ها گفتند به هر حال ما این برنامه را ساخته‌ایم که تبلیغات را از بین می‌برد. ما تشکر کردیم و از مغازه آمدیم بیران. بسته را آوردیم گذاشتیم روی دسکتاپمان و اینستال اش کردیم. بعد یک جز (بله جز و نه جاز) شاخ پلی کردیم و رفتیم روی تختمان دراز کشیدیم تا ریلکس بله ریلکس کنیم. آهنگ ها پلی شدند و ما گفتیم این خارجی ها چه می‌سازند ها، از آن موقع تا بحال هیچ تبلیغی وسط آهنگ پخش نشده. این را که گفتم یک تبلیغ آمد و پخش شد و فهمیدم که خارجی ها هم هیچ عنی نیستند و این‌همه خودمان را از بچگی پاره کردیم، خارج خارج کردیم همش کون مرغ است.

دوست دختر من تمام فیلم های روی کره ی زمین را -با اغراق - دیده است و من هم تمام فیلم های کره ی زمین را -بی اغراق - ندیده‌ام.  او فیلم دیده است، می‌بیند و خواهد دید. من فیلم ندیده‌ام، نمی‌بینم و نخواهم دید. زیرا که من یک لاشی تمام عیار هستم که تمام عمرم را دارم با هارت و پورت کردن می‌گذرانم.  او به من می‌گوید که فلان فیلم را دیده‌ای؟ و من هی می‌گویم نه. و من می‌پرسم که آیا او فلان فیلم را دیده است و او هی می‌گوید بله.
 خیلی حالی‌ام است، حالا نصف بیشتر مباحثمان هم پیرامون فیلم است و من روز به روز و شب به شب بیشتر حس پنجره بودن بهم دست می‌دهد. زیرا فقط پنجره (که جنس‌اش از چوب و فلز و شیشه است.) و من که جنس ام از شاش است فیلم ندیده‌ایم.

امروز قرار است به کتاب خانه بروم. هر روز قرار است به کتاب خانه بروم. زیرا من درس خوان هستم مثلاً. در کتاب خانه‌ای که می‌روم یک خانم پنجاه ساله‌ای کار می‌کند که عاشق من است (بله من توهم «همه عاشق من هستند» را دارم).  هر موقع به آن جا می روم به من لبخند می‌زند. اگر لبخند نشانه‌ی عاشقی نیست پس نشانه‌ی عن است؟ با لبخند اش می گوید عاشق ات هستم، بیا من را بگیر. بعد من هم لبخند می‌زنم که یعنی شما پیر هستی و بگذار بروم مطالعه ام را بکنم. او می گوید چشم چشم، قول می‌دهم جوان شوم، تو رو خدا نرو، نرو. اما من می‌روم.

ما توی توالتمان یک آفتابه داریم که باهایش کون‌مان را می‌شوریم.

۹ نظر:

  1. رکورد استفاده از کلمه دوسدخترم تعلق می گیره به آقای صهبال شب پره.

    پاسخحذف
  2. ا ما هم تو توالتمون آفتابه نداریم ولی از بدبختی تو این مملکت غربت یک آبپاش باغبانی سبز داریم که با آن کونموان را می شوییم ولی وقتی مهمان خارجی داریم قایمش میکنیم که آبرومان نرود.
    والسلام

    پاسخحذف
  3. می خوام یه عالمه فضولی کنم که بخودم مربوطه
    برنامه ت چیزی شبیه spotify هست؟ با دات کام بزنی میاد می بینی چیه. منم چند روز پیش اینستالش کردم
    دوس دختر تبریک. واقعن برات خوشحالم. آلمانیه؟
    2 پاراگراف آخر پستت رو بیشتر دوست داشتم. توی این برعکس گفتن چیز ها یه کم داری زیاده روی می کنی. مثل:
    اما یک برنامه‌ی معمولی و چاقال بازی نیست. زیرا که یک برنامه‌ی چاقال نبازی است.
    البته بعضی وقتا خوبه، ولی نه همیشه
    جملۀ پایانی پستت یهو منو ترکوند. خیلی بی هوا نامربوط و خوب بود

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آره اسپاتیفای. البته دیروز یه ماه پرمیوم گرفتم. حس می‌کنم کل روز رو باید آهنگ گوش بدم تا نره تو پاچم.

      حذف
  4. جاده خاکی نزن ابله یکم بهتر بنویس ماس مالی نکن

    پاسخحذف
  5. اون کس مغز چاقال کیست که امده نقد ادبی می کند
    اینجا کست خار سبک خودش است

    پاسخحذف
  6. اون منم الاغ تو نمی خواد زر اضافه بزنی دارم بهش می گم نوشته های قبلی قشنگ ترن و بیشتر حال میدن حالا توی باقالی چی زر میزنی نرمک ؟ برو تو کونم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. :)))) آقا بیخیال اینجا محل دوستی و صمیمینه

      حذف
  7. من نتوانستم مهارت استفاده از آفتابه را کسب کنم. به همین دلیل با شلنگ اینکار رو انجام میدم.
    البته بلاگی هم داریم که "سگ" هم فالوـِش نمیکنه:|
    downfall14.blogspot.com

    پاسخحذف