پلت دوست دختر من است، خیلی دختر خوبی است، و اصلا از آدم توقعی ندارد، او در توالت خانه ما زندگی میکند، شاید چون میبیند من میرینم، دیگر از من توقعی ندارد، من او را خیلی دوست دارم، خیلی هم زیبا است، فقط هر چند وقت یک بار قیافه اش عوض میشود، البته برای من هیچوقت قیافه مهم نبوده به جز اون دفعه که با خاله ی دختر همسایمان دوست شدم، او خیلی زن زشتی بود، و من نمیتوانستم اصلا نگایش کنم زیرا یک جوش گنده نوک پستانش داشت ؛
پلت دختر خوبی است، کمتر پیش می آید که حرف بزند! معمولا گوش میدهد، او بر سر خیلی از مردم مالیده میشود، مطمئن هستم که رو سر کارمندان گوگل نیز مالیده شده، به هر حال ما داریم اثباب کشی میکنیم، نمیدانم که مادرم اجازه میدهد پلت را با خودم بیاورم یا
نه، آخه خانه جدیدمان حق نداریم حیوان خانگی داشته باشیم
من وقتی در توالت مینشینم، او هم روی لباسشویی مان مینشیند و من را تماشا میکند، تکان هم نمیخورد، ما با هم بازی "هرکی تکون بخوره میسوزه" رو بازی میکنیم، و معمولا او برنده میشود، زیرا دختر خیلی زرنگ و باهوشی میباشد؛
خدا کند او هم با ما اثباب بکشد و بی آید
من فکر میکنم، نویسنده این وبلاگ آدم خیلی خُلی است!
پاسخحذفمن او را دوست دارم...
خیلی دوست دارم...
امیدوارم به پای پلت خیلی پیر شود...!!
من هم فکر میکنم پلت چشمانش یکم انحراف دارد ببین ببینین
پاسخحذفالبته راستش را بگم من خیلی وقت ها آدم ها را با چشم هایی میبینم که بنظرم چپ میاد یکم ینی یکم انحراف میبینند
پاسخحذفبدیش اینجاست که کسانی که از بالا باشند و من از پایین به آن کسانی که در بالا هستن نگاه کنم گاهی چشمان خودم هم همین طور میشود
اینطور فکر می کنم
این توی خانه ما هم هست...خالم ازش بهم خورد خیانت کرد به من
پاسخحذفبالاخره ول کردم اون یخچال پاکدامن
پاسخحذفچون هرچی کامنت دادم گوگل رید توش
خیلی خوبه اینجا میشه فش داد
پاسخحذفچون هیجا نمیشه فش داد همش خونواده رد میشه
ولی اینجا هیشکی رد نمیشه
همینه میام همش فش میدم