این پلت است، پلتِ جدید ما، یعنی پلتِ پلت نیست، ولی کارش مثل پلت است، از وقتی آمدهایم خانهی جدید، این شده دوست دختر جدید من، فرقاش با قبلی این است که این حجم دارد و دیگر فقط یک عکس نیست و احتمالا زیر حولهاش هم لخت است، او یک زن خانهدار تمام عیار است و دستاش هم یک بورِس حمام است، و کلا خیلی حمام دوست دارد انگار، ولی من از او بدم میآید و به مادرم میگویم آخر این چیست که گذاشتی تو توالت، خیلی تخمی است، ولی مادرم میگوید باز این «اوسا چُسک» بازی در آورد، اوسا چُسک کلمهایست که مادرم احتمالا تازگیها یاد گرفته است، زیرا جدیدا زیاد از این کلمه استفاده میکند، و بدان معنی است که در کاری که به تو ربط ندارد دخالت نکن، احتمالا از همان همسایهی عنمان یاد گرفته، همان که وقتی ما در روز های تعطیل دیوار را سوراخ میکنیم میآید و میگوید در روزهای تعطیل اجازهی گه خوری ندارید و پدرم با شلوار گرمکنی که زیر شلوارکاش(!) پوشیده میرود جلوی در و عذر میخواهد و متذکر میشود که دیگر گه نمیخوریم، البته زر میزند، زیرا تقریبا هر هفته آن پیرزن میآید و میگوید گه نخورید.
آخر میدانید یکی از تفریحات خانوادهی ما گه خوری در روزهای تعطیل است، مثلا مینشینیم دور چاه توالت و نوبتی گه میخوریم، و در آخر هرکی بتواند گه بیشتری بخورد برنده میشود و بقیه بایند گه اورا بخورند.
حال شاید برای شما سوال باشد که اینها چیستند که بقل پلتِ جدید هستند، آن نارنجیه مایهی لباسشویی است و یک بوی مخصوصی دارد که وقتی من در توالت در حال جق زدن هستم بسیار آن بو در مخ من میرود و کلا حساس شدهام رویش، آن سیاهه هم ادکلن مردانهی کلوین کلاین اصل است. بله درست خواندید، کلوین کلاین اصل، حال شاید شما دوباره از خود بپرسید ما که پول نداریم ماشین بخریم پس چطور پول داریم از این گه خوریها کنیم، باید عرض کنم که آن یک هدیه است از طرف دوست پدرم، پدر من یک دوستِ دزد دارد، بله، دوستِ پدر من دزد است، و برای ما هر چند وقت یک بار چیزهای با ارزشی کادو میآورد، او دزد است و از این راه شکم زن و بچهاش را سیر میکند، دزدی پیشهاش است و تقریبا همهی آشنایانش با حرفهی او آشنایند، کار او این است که از مغازههای بزرگ اجناس گرانقیمت را میدزدد و در خیابان با قیمت کمتر از آنچه در مغازههاست میفروشد، او مرد منصفی است و هرکه از او خرید کرده راضی بوده است. یک بار هم به من گفت آیا میخواهی برایت مکبوک بیاورم، من دلم میخواست بگویم بلی، ولی پدرم یواشکی گفت نه، و من گفتم نه، آخر میشود به او سفارش هم داد تا برایت چیزی دا که میخواهی بیآورد.
ما وقتی بچه بودیم او میآمد در خانهی ما و میرفت، یعنی رفت و آمد داشتیم، برای همین در فرهنگ خانوادهی ما دزد معنی بدی ندارد، چون زشت است جلوی مهمانمان بگوییم دزدا بدن، او دزد است و نه شاخ و نه دُم دارد، یک فرد عادی است و اسماش رضا است و شناخته شده به «رضا پلنگ» است، جدن دوستانش او را رضا پلنگ صدا میکنند، گویا آن زمان که دزد بودن اختراع نشده بود هنوز، ایشان دزد بودهاند، و خیلی هم در کارشان حرفهای بودهاند، ولی هم اکنون پیر شده است و از کارش ناله میکند که بدیه کارِ آزاد این است که حقوق بازنشستهگی ندارد.
در کل او آدم خوبی است با این همه تفاسیر، و دختر هم ندارد که بخاطر دخترش این را بگویم.
من هم اگر نتوانم بروم در گوگل کار کنم، حتما میروم و دزد میشوم، چون دزدی بعد از کار در گوگل پرطرفدارترین کارِ دنیاست.
پلت چه دختر بامزه ای است . به نظرم این خیلی خیلی بهتر از اون پلت قبله این میشه اتفاقی موقع برداشتن اون عطر کلوین کلاین اصل بیفته اما اون پلت قبلی هیچ وقت نمیتونست اتفاقی بشکنه فقط ممکن بود اتفاقی پاره بشه
پاسخحذفدر مورد اون پیرزن هم او خودش خیلی گه خور بود وقتی که هنوز زن بود و پیر نشده بود . حالا که خودش نمیتواند گه را درست و حسابی بخورد به بقیه حسودیش میشود یک بار خانه ما را دزد زد و ما برگشتیم خونه و دیدیم که همه چی بهم ریخته است و من فکر کردم دزد همه جا را دزیده است اما به اتاق من نرفته است اما وقتی رفتم به اتاقم دیدم آنجا را هم دزدیده است
جم شدن خانوادگی دور توالت و گه خوردن را دوست نداشتم
پاسخحذفبقیۀ گه خوردن هارا چرا
دزد شدن هم زورکی بود بنظر من. مثه اینکه چیزی نداشتی بگی
شبیه بچه هاس... حتی لختشم واسه تصور کردن جذاب نیس
پاسخحذفوقتی بچه بودم واقن کسخل بودم... الانم هسما ولی نه انموقه ها بیشتر... بعد یه عروسکه بود یکی از بچه های فامیلمون داشت شبیه همین بود... بعد پسر بود...کلا مث بچه واقعی بود دیگه...بعد هربار دور هم جمع میشدیم میگفتیم این چرا اینجوریه و اینا...خیلی کسخل بودیم واقن... اولین کیر زندگیمو اونجا دیدم... بعد ولی یادمه بابام فهمید سرویسم کرد
پاسخحذف